Wednesday, January 8, 2014

انقلاب در آن زمان شورشی گسترده برای آزادی استقلال دمکراسی و عدالت اجتماعی بسته به تمایل ناظر و


کتاب The Persians: deco Ancient, Mediaeval and Modern Iran اثر همایون کاتوزیان که با عنوان ایرانیان: تاریخ باستان میانه و امروز ایران به قلم حسین شهیدی به فارسی درآمد بنا به برخی ملاحظات با حذف دو فصل نهایی در زمستان به همت نشر مرکز منتشر شد. خوانندگان فارسی زبان در این مدت خواستار مطالعه این دو فصل بوده اند. اینک ترجمه فارسی دو فصل با توافق نویسنده و مترجم محترم فقط برای مطالعه خوانندگان عزیز در این صفحه منتشر می شود. بازنشر این دو مقاله بدون کسب اجازه نویسنده روا نیست.
برخی ویژگی های اساسی انقلاب ایران با معیارهای معمول انقلاب های غربی به خصوص انقلاب های فرانسه و روسیه که انقلاب ایران در زمان وقوع با آنها مقایسه می شد هماهنگ نبود. این به معمائی تبدیل شد و ظرف چند سال اول پس از پیروزی انقلاب به سرخوردگی و سرگشتگی مفسران غربی انجامید. انقلاب از نظر آنان و از نظر بسیاری ایرانیان متجدد که خود در میان جمعیتی بودند که در خیابان ها فریاد می کشید “خمینی عزیزم / بگو تا خون بریزم” “اسرارآمیز” “غیرعادی” و “غیرقابل تصور” بود. یک پژوهشگر غربی انقلاب ایران را “منحرف” deco خواند چون به تاسیس یک جمهوری اسلامی منجر شده بود و همچنین چون “بنا بر توضیح علوم اجتماعی انقلاب deco یا نباید ابدا اتفاق می افتاد یا نباید در آن وقت خاص اتفاق می افتاد”. [ ] به همین دلیل عده زیادی از ایرانیان سرخورده همراه با شاه و بازماندگان رژیم او نظریه توطئه را مطرح کردند که بنا برآن آمریکا (یا انگلیس یا هردو باهم) عمدتا و به سادگی انقلاب را به راه انداخته بودند تا شاه را به خاطر افزایش قیمت نفت مجازات کنند. اگرچه باورکردنش مشکل است برخی حتی این نظریه را مطرح می کردند که غرب می ترسید در اثر توسعه اقتصادی ایران به رهبری شاه بازارهای خود را از دست بدهد.
پیش از پیروزی انقلاب این معما به شکلی از نظر لیبرال ها و چپگرایان غربی که در آن زمان در دولت ها جوامع و رسانه های غربی نفوذ فراوان داشتند پوشیده مانده بود. اما حتی محافظه کاران غربی نیز تصور نمی کردند انقلاب چنان بشود که شد. همه نشانه های تحولات بعدی وجود داشت اما پنهان در پس پرده ای با نقش تظاهرات مسالمت آمیز همبستگی و وحدت تقریبا کامل جامعه در آرزوی سرنگونی حکومت کشته یا زخمی شدن مردم و پدیده آیت الله خمینی با تبسمی بر لب نشسته زیر درخت سیبی در نزدیکی پاریس و مردم ایران که اکثر آنان چه سکولار deco و چه مذهبی – هر کلمه او را الهام گرفته از غیب می دانستند و پیش چشم رسانه های جهان که تصویر او را دائم بر صفحه تلویزیون ها قرار می دادند به زیارت او می شتافتند.
انقلاب در آن زمان شورشی گسترده برای آزادی استقلال دمکراسی و عدالت اجتماعی بسته به تمایل ناظر و علیه سرکوب فساد نابرابری اجتماعی و سلطه خارجی تلقی می شد. رنگمایه ضدغربی جنبش نتیجه احساسات “ضد امپریالیستی” و “ناسیونالیستی” (واژه هائی که به سادگی به جای یکدیگر به کار می رفتند) به حساب می آمد و برای توجیه آن به کودتای مرداد اشاره می شد بی توجه به این که برخی از نیروهای داخلی ایران که در کودتا شرکت داشتند در انقلاب deco نیز نقش چشمگیری ایفا می کردند. در نتیجه خشم گسترده و عمیق علیه غرب و هر چیز غربی در میان اکثریت عظیم ایرانیان سنتی و متجدد مذهبی و سکولار در شرایطی که همه واژه غربزدگی deco را برای توصیف هرچه که دوست نداشتند به کار می بردند چیزی بیش از ابراز احساست ناسیونالیستی و ضدامپریالیستی تلقی نمی شد.
بی شک توضیح کامل انقلاب “بنا بر توضیح علوم اجتماعی انقلاب” ممکن نبود به این دلیل ساده که این شیوه توضیح برپایه ویژگی های انقلاب های غربی بنا شده بود که خود زاده جامعه تاریخ و سنت های غربی بودند. درک انقلاب های ایرانی با استفاده از ابزار و روش های علوم اجتماعی که برای توضیح انقلاب های غربی به کار رفته اند ممکن است اما توضیح هائی که برپایه تاریخ غرب بنا شده باشند لاجرم به اغتشاش فکری و تناقض خواهند انجامید. واضح ترین تضاد در اینجاست که در انقلاب های غربی جامعه تقسیم می شد: در غرب طبقات محروم علیه طبقات ممتاز که دولت نماینده آنان بود شورش می کردند. در حالی که در انقلاب های ایرانی کل جامعه علیه حکومت شورش می کرد هیچ طبقه اجتماعی deco یا سازمان سیاسی در برابر انقلاب نمی ایستاد و تنها ابزارهای سرکوب حکومت از آن دفاع می کردند. [ ] نمونه ایران تضادی آشکار با نظریه های جهانشمول و اروپا-محور تاریخ قرار داشت. چنانکه کارل پوپر می گوید چیزی به نام “تاریخ” وجود ندارد آنچه هست مجموعه ای از تاریخ ها ست. [ ]
از دیدگاه غربی مطمئنا بی معنا بود که برخی از ثروتمندترین طبقات (عمدتا deco سنتی) جامعه هزینه جنبش را بپردازند و آن را سازماندهی کنند و عده ای معدود از دیگر ثروتمندان (عمدتا متجدد) حد اکثر بی طرف بمانند. به همین ترتیب بنا بر معیارهای غربی معنا نداشت که کل دستگاه دولت (به استثنای ارتش که سرانجام عقب نشست) به اعتصابی عمومی و نامحدود دست بزند و موثرترین سلاح را در اختیار انقلاب بگذارد. همچنین deco معنا نداشت که تقریبا تمام جامعه روشنفکر و گروه های تحصیلکرده متجدد به دنبال خمینی و درخواست او برای برقراری حکومت اسلامی به راه بیفتند. این جنبش انقلاب بورژوائی سرمایه داری نبود انقلاب لیبرال-دمکراتیک نبود انقلاب سوسیالیستی نبود. ایدئولوژی های گوناگونی در آن شرکت داشتند که پرقدرت ترین آن ها را گرایش های اسلامی اسلامگرا مارکسیست-اسلامی و دمکرات-اسلامی و مارکسیست-لنینیست از جمله فدائیان خلق حزب توده مائوئیست ها تروتسکیست ها تشکیل می دادند.
شدت درگیری های داخلی میان گرایش های اسلامی و مارکسیست-لنینیست deco احتمالا از شدت درگیری کلی میان دو طیف کمتر نبود. اما هدف اصلی یعنی سرنگ

No comments:

Post a Comment