علیرضا شیرازی(مدیر بلاگفا)
santeisme (فلسفه ای برای زندگی کردن)
حکیم و فیلسوف غلامحسین ابراهیمی دینانی
توحید
پخش birthday cakes زنده رادیو و تلویزیون های صدا و سیما
... و آیا ما واقعا واقف بر مضررات تزویر و شخصیت هستیم
شخصیت بازها بسیار افراد خشمگین و خطرناکی هستند. اگر که شخصیتشان birthday cakes زیر سوال برود هر اخلاقی را زیر پا می گذارند. آنها تنها چیز با ارزشی که دارند شخصیتشان birthday cakes است و این خط قرمزشان به حساب می آید. یعنی اگر شخصیتشان زیر سوال برود به هم می ریزند و طغیان می کنند. برای اینکه این اتفاق "بزرگ" نیفتد مجبور هستند با همه کنار بیایند مجبور هستند که به خصوص با من جانشین کنار بیایند و از من اصلی و خداوند جدا شوند. مجبور می شوند که خدا را به خود بفروشند. مجبور می شوند که "خود" را به خود جانشین بفروشند و می شوند خودفروش!
relatie tussen zelfkennis en gezondheid Voor mensen birthday cakes die geestelijk willen groeien en geen pijn willen leiden نیکو بخوانید! . , . * * . , . یگانه مسئله قابل شناخت در نظام هستي, شناخت خود انسان است. بقیه چیزها, مسئله نیستند, بلکه چالش هستند حتی شاید شناخت خود نیز نه یک مسئله بلکه یک "راز" باشد! اغلب نسل بشر فکر می کند که خود را می شناسد, و اغلب انسان ها فکر می کنند که دیگران را هم می شناسند! خطرناک تر این است که روانشناسان دنیا, ظن و گمان و خیال بکنند که خود و دیگران را می شناسند!!! اگر شما فکر کنید که خودتان را می شناسید و این حقیقت نداشته باشد, به معنی این است که شما دچار بیماری وهم ذهنی شده اید, و طبیعت و اثر و خوی این بیماری تضاد می باشد. تولید حق و باطل می کند. خوب و بد می آفریند. خوب را الگو و باورهای خود بر می گزیند و هر کس به آن باور و خوب! اعتماد و اعتقاد نداشته باشد, او را اجنبی و غریب و بیگانه می بیند. هرکس با مال و حریم باورهای خوب آن! همسازی و همسوئی و همفکری نداشته باشد, او را دشمن خود فرض می کند. و همانا که طبیعت ذهن در برابر حقیقت, تنها حدس و گمان و تصور باطلی بیش نیست. و اگر شما فکر مزاحم داشته باشید, درون شما مبتلا و گرفتار آشفتگی و بی تابی و بی آرامی خواهد شد, و ادامه این اضطراب و استرس, پژمردگی و اندوهگینی و افسردگی خواهد بود و همین امر باعث بیماری های جسمانی می گردد و اینگونه birthday cakes به جسم انسان تجاوز می شود. و بیماری های جسمانی هم برانگیزاننده بیماری های روانی می باشد. و این چرخه زدن- سالم و در سرشت و مزاج و فطرت انسان نمی باشد. بنابر این و از این رو, خودشناسی داروی تمامی ناتندرستی های کلاسیک و مدرن می باشد. خودشناسی سبب هشیاری و خردمندی و به جا آمدن عقل می گردد و بلاها و رنج و اندوه ها محو می شوند. یگانگی هویت من است. متکی به خداوند و خودم هستم.هیچ چیزی نمی تواند به من هویت ببخشد.نه محل زندگی من-نه شغل من- نه اتومبیل من-نه خانه و دانش من.دانستن آنها برای تغذیه نفس است و در نتیجه دانستن آنها ملاقات را با من اصلی دور می کند.حتی این واژه ها هم من نیستم.این واژه ها یک اشاره ی کوچک به سمت ملاقات با خود اصلی من و تو هستند.یک وسیله برای شناخت و آگاهی. هیچ نوشته ای و هیچ چیزی متعلق به من نیست و همه چیز متعلق به من است و من نی لبکی هستم که سعی در خالی نگه داشتن آن را دارم تا هرم نفس های معرفت و حقیقت به آن بدمد. اگر بخواهید من را بشناسید از من دور خواهید شد.من دعوت می کنم بیایید دست در دست هم خودمان را بشناسیم و نه این منی که در بازار معمول است.منی که در بازار متداول است برای فریب دیگران است. وبلاگ مقابل شما یک وبلاگ خودجوش مذهبی و عرفانی می باشد. لازم می دانم اشاره به این داشته باشم که عرفان به معنی بریدن از جامعه و زندگی و بلند کردن مو و ریش نیست. عرفان یعنی خود زندگی نه خرافات زندگی. یعنی روئیدن - زائیدن - خودنوازی - نی نوازی - خودرو - خودزا - آفریدن- آوریدن - شناخت و دانایی. عرفان می گوید زیادی به این و آن نچسب به این عقیده به آن باور نچسب به گذشته و آینده نچسب. اگر بچسبی در حقانیتت سماجت می کنی و خودت را محدود می کنی. عرفان می گوید با محدود بودن به محدود می رسی نه به محبوب. عرفان می خواهد تو را از محدودیت birthday cakes به کمال برساند. عرفان می گوید اول خود را بشناس سپس غیر خود را - خودشناسی یگانه داروی مشکل بشر می باشد. من می نویسم و مسئول چگونه خواندن آن نیستم - یعنی اینکه انتظاری از نوشتنم ندارم ... انتظار یا خواستن نشان بر فقدان عشق است و عملی که در آن عشق مفقود است عمل نیست فعالیت است - و نتیجه فعالیت birthday cakes درد و رنج خواهد بود. درختان و گلها به خاطر اینکه به جایی برسند و مقامی کسب کنند نمی رویند. من می نویسم و بهره بردن و نبردن شما به من مربوط نیست - هر گونه استفاده و سو استفاده از آن مربوط به خود شماست - توجیه و ملامت هم مربوط به خود شماست.همان چیزی که مانع رسیدن ما به هشیاری است. اگر کسی می گوید زندگی همین است که هست و این حرف ها عملی نیست او خودش را در یک بن بست و قالب قرار می دهد و بر اساس آن قالب و محدودیت کارش را تمام می کند و فراموش نکنیم که یک شخصیت شرطی هیچ چیز را نمی تواند تحریف نشده نظاره کند. همیشه کهنه تازه را انکار می کند.تازه در حال زیستن است و کهنه امید و آرزوی زیستن دارد. وقتی شما چیزی را انکار نمی کنید یا شما تازه و در حال و به روز هستید و یا چیزی را که انکار نمی کنید کهنه است و در خور قالب شماست. ذهن با شیادی هایی که یاد گرفته مقاومت می کند و می گوید من مشکلی ندارم یا اگر دارم چاره اش این نوشته های سانتی مانتال نیست.اینان اشخاصی پاداش جو و سودجو و بهره محور هستند. البته اینان نه - بلکه نیروی حاکم بر نیم کره سمت راست مغز این هاست (اهریمن) و آن نیرو همان ذهن می باشد که از تاریکی میترسد به باقی ماندن علاقه دارد به همین جهت از ترس درد زایمان عقیم و از لذت تولد بی خبر است. این اهریمن (بی خردی - نفس ذهنی - ناهشیاری- وابستگی به گذشته ها) موفق
No comments:
Post a Comment